صدای شهر بی صدا

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

میم ....
۲۸ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۲۹ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱ نظر
بسم الله الرحمن الرحیم

جنگ و صلح

"سایه جنگ" واژه ی پر تکرار این روز ها از سوی دولتمردان است کم کم به پایان داستان هیجان انگیز انتخابات نزدیک میشویم در حالی که تمام کاندیداهای ریاست جمهوری میتوانند برنامه های خود را بیان کنند در این بین یک نفر باید از کارنامه ی چهار ساله ی خود دفاع عقلانی کند در غیر این صورت باید با پاستور خداحافظی کند . فارغ از تمام تبلیغات و سخنان رقبا و...بزرگ ترین رقیب برای اقای رئیس جمهور وعده های عملی نشده ی ایشان است . متاسفانه طی چهار سال اخیر اقای رئیس جمهور برای حل مشکلات کشور تمام نگاه خود را به خارج از مرز ها دوخته بود هنوز خیابان های تهران جشن و پای کوبی در شب توافق ایران و 5+1 را به خاطر دارند ایضا تمام روز هایی که مردم امید داشتند با برداشته شدن تحریم ها گشایش های اقتصادی عظیمی رخ دهد چرا که دولت مردان در قبال مشکلات موجود در جامعه حتی رفع مشکل اب خوردن مردم را هم به تحریم ها گره زده بودند.اما از اواخر پاییز 95 بود که کم کم مردم از توافق برجام نا امید شدند و دیگر نمیشد ان ها را دعوت به صبر کرد. حال که بی نتیجه بودن برجام برای حل مشکلات اقتصادی کشور بر همگان روشن شده است و وضعیت معیشت مردم باعث ناراضیتی عمومی شده است دولتمردان که برجام را تنها دستاورد خود میبینند مجبور اند توصیف جدیدی از از بزرگ ترین توافق تاریخ ارائه دهند و ان این است که اگر برجام نبود جنگ میشد و برجام سایه ی جنگ را از روی کشور برداشته است. مسئله ای که یکبار از سوی فرمانده ی کل قوا امام خامنه ای  رد شد: «آن مسئول اروپایی به مسئولین ما میگوید اگر برجام نبود جنگ در ایران حتمی بود؛ دروغ محض! چرا میگویند جنگ؟ چون ذهن برود به جنگ... جنگ واقعی جنگ اقتصادی و تحریم و گرفتن عرصه کار و فعالیت و فناوری در کشور است. ما را به جنگ نظامی متوجه میکنند تا از این غفلت کنیم. جنگ واقعی جنگ فرهنگی است.»

حال با همه ی این ها سئوال اصلی این است که ایا امریکا اصلا توان حمله به ایران را دارد یا خیر.ایا رفتار مسئولان سایه ی جنگ را از سر کشور رفع کرده است؟چندی پیش بود که مقام معظم رهبری امام خامنه ای فرمودند:" گاهی می‌شنویم بعضی می‌گویند یا در گذشته گفته‌اند که وقتی ما آمدیم مسئولیت پیدا کردیم، توانستیم سایه‌ی جنگ را از سر کشور رفع کنیم، اما این حرف‌ها درست نیست و واقعیت آن است که در تمامی سال‌های متمادی، حضور ملت در صحنه،باعث رفع سایه‌ی جنگ و تعرض از سر ایران شده است. 10/2/96"

اما از ان جایی که سخنان ایشان مورد سو استفاده ی برخی قرار گرفت ایشان مجددا به این مسئله ژرداختند و فرمودند:"من این را میگویم. نیایند حرفی را که بنده به صراحت بیان کردم تحریف کنند و بگویند مراد فلانی این است که حضور مردم دولتی را سر کار می‌آورد، که آن دولت... نه آقا؛ دولتها تأثیری ندارند.17/2/96"

همان طور که روشن شد در داخل کشور مسئولان چه مسئولان دولت فعلی و چه دولت قبلی نقشی در رفع تهدید نداشته اند و حضور مردم امنیت کشور را بر قرار کرده است.

اما نگاهی به ان سوی مرز ها میکنیم سال گذشته انتخابات ریاست جمهوری امریکا در حالی برگزار شد که نیمی از مردم امریکا در انتخابات شرکت نکردند و نهایتا رئیس جمهور ان ها ترامپ کسی است که امریکا را فلج میخواند. با توجه به بدهی 19 تریلیون دلاری آمریکا و یا هزینه 6 تریلیون دلاری که این کشور از سال 2003 به این سو صرف جنگ کرده است چگونه با یک پیکره ی فلج باز میتواند جنگ جدیدی را شروع کند؟مگر این که شیوخ عرب حاشیه ی خلیج فارس حماقت به خرج داده و هزینه های سرسام اور جنگ را برای امریکا فراهم کنند

شاید بهتر باشد نگاهی به سابقه ی جنگ اوری امریکا در منطقه داشته باشیم چندی پیش بود که دو ناو آمریکایی «یو اس اس راس» و «یو اس اس پورتر» واقع در شرق سواحل مدیترانه به صورت کاملا ناگهانی با 59 موشک هدایت شونده، پایگاه هوایی «الشعیرات» سوریه را در نزدیکی حمص هدف قرار دادند و نکته ی جالب این بود که امریکا این حمله ی خود را توجیه نکرد و ان را مبارزه با تروریست نیز نخواند و تمام جهانیان شاهد تجاوز امریکا به سوریه بودند.در این حمله به تجهیزات نظامی سوریه خسارت سنگینی وارد نشد اما در داخل مرز های ایران در حالی که کمتر از یک ماه به انتخابات زمان باقی است این حمله ی مضحکانه ی امریکا به سوریه دستاویز طرفداران سازش و مذاکره با شیطان بزرگ شده است تا بتوانند مردم را از موهومات بترسانند و به هر قیمتی که شده مسیر سازش با غرب را پیش ببرند که اگر توافق نکنیم جنگ میشود اگر مذاکره نکنیم امریکا به ایران حمله میکند و... اگر مردم ایران حافظه ی تاریخی خود را به کار گیرند باید به یاد زمانی بیفتند که محمد خاتمی رئییس جمهور ایران از گفت و گوی تمدن ها حرف میزد و همان زمان بود که جورج بوش ایران را محور شرارت خواند یعنی هر زمان که در مواضع خود کوتاه امده غربی ها گستاخ تر شده اند.غربی که امروز هرو به اضمحلال و نابودی است و در ده سال گذشته فقط توانسته است به کشور هایی که توان نظامی ضعیفی دارند حمله کند . کوبا ، ویتنام، عراق، افغانستان  و کشورهایی از این دست اما با این که امریکا ایران و مثلا کره ی شمالی را در محور شرارت قرار داد هیچ گاه نتوانست به مرز های ایران و یا مثلا کره شمالی روسیه و چین تجاوز کندبه همین خاطر است که رئیس جمهور اسبق امریکا باراک اوباما در مصاحبه با کانال دوی تلوزیون رژیم صهیونیستی میگوید که:" "هیچ گزینه نظامی واقعی برای متوقف کردن ایران وجود ندارد" و ایضا دونالد ترامپ نیز در گفت و گوی با  بیل "اورایلی"، کارشناس شبکه فاکس‌نیوز آمریکا درباره ی تحرکات نظامی علیه ایران  بیان میکند که" من هرگز درباره اقدامات نظامی حرف نمی‌زنم"

با وجود اعترافات مقامات غربی به ناتوانی از نبرد با ایران و نیز اثبات این ناتوانی در مراجعه به حوادث دهه ی اخیر مشخص میشود که سایه ی جنگ دروغی بیش نیست و امریکا مجبور است زین پس برای حفظ ژست ابر قدرتی خود در دنیا به مذاکره متوسل شود و از طریق راه هایی مثل تحریم مالی، حمایت از اپوزیسیون داخلی جنگ خود علیه ایران را پیش ببرد.

نکته ی اخر این که برفرض واقعا سایه ی جنگ وجود داشت ایا با دیپلماسی ذلت و انفعال داخلی و گلایه از رشد توان دفاعی و موشکی میشود برای دفاع اماده شد؟واقعا چرا اقایان رفع سایه ی جنگ را این اندازه مربوط به خود میدانند مگر ان ها چه نسبتی با امریکا دارند که بودن ان ها جنگ را بر طرف میکند و نبودن ان ها جنگ را به وجود میاورد!

میم ....
۲۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۱۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

اعدام های سال 67

پس از صدور قطعنامه ی 598 و اتمام جنگ میان ایران و عراق منافقین مستقر در خاک عراق بر ان بودند که طی عملیات "فروغ جاویدان" با انبوه تانک ها و نفر بر ها و تجهیزات نظامی به خاک ایران وارد شده و به هر شهری که رسیدند زندان ان شهر ها را تصرف کنند و با ازاد کردن منافقین در بند و سازماندهی ان ها با قوای جدید به سمت تهران حرکت کنند. اما در داخل کشور در حالی برخی از منافقین توبه کرده بودند عده ای دیگر از ان ها دست به شورش در زندان ها زده تا به همرزمان خود در عملیات فروغ جاویدان بپیوندند و به خیال خود جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنند

اما خیلی زود عملیات "فروغ جاویدان" تبدیل به مرصاد شد و مواجهه با لشکر ویژه 6 پاسداران و مابقی یگان‌های ارتش و سپاه،  منافقین را در رسیدن به مقاصد خود ناکام گذاشت و ان ها حتی نتوانستند زندان کرمانشاه را تصرف کنند.

پس از این تلاش ناکام منافقین داخلی و خارجی امام خمینی(ره) در نامه ای اعلام کردند:" با توجه به محارب بودن آنها و جنگ‌های کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنان برای صدام علیه ملت مسلمان ما، و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‎کنند محارب و محکوم به اعدام می‎باشند"

پس از این نامه ی امام خمینی(ره) بود که هیئت سه‌نفره‌ای متشکل از حاکم شرع، نماینده دادستانی و نماینده وزارت اطلاعات کار خود را برای بازجویی مجدد از منافقین داخل زندان ها اغاز کردند.اما نکته ای که بسیار حائز اهمیت است این است که اعدامیان سال 67 حتی توبه ی نمایشی نیز نکرده بودند زیرا پیش از ان متاسفانه در اثر بی تدبیری بسیاری از منافقین با توبه ی نمایشی توسط هیئت عفو مرحوم منتظری از زندان ازاد شده بودند و تعدادی از کشتگان عملیات مرصاد هم همان منافقین مورد عفو قرار گرفته بودند.به هر حال محاکمه ی دوباره ی افرادی که قبلا حکم ان ها صادر شده بود به این جهت بود که مشخص شود ایا ان ها بر سر مواضع نفاق خود ایستاده اند یا خیر.در نهایت افرادی که بر سر موضع نفاق خود پا فشاری کرده به حکم صریح اسلام محکوم به اعدام شدند.متاسفانه نفوذ منافقین به بیت مرحوم منتظری موجب دلسوزی ایشان نسبت به ان ها شده بود و موجبات برکناری ایشان از سوی امام را فراهم کرد

اما این روز ها برای ان مرداد های نفرین شده و ارواح لعنت شده عده ای در داخل  و عده ای در خارج اشک تمساح میریزند و قصد تطهیر چهره ی منحوس سازمان مجاهدین خلق را دارند. اما باید از ایشان پرسید چگونه کسانی را که با اسلحه در خیابان ها راه می افتادند و ترور کور انجام میدادند و مردم را به جرم چادری بودن ، ریش داشتن ، حضور در صف اول نماز جماعت به گلوله میبستند و یا در مغازه هایی که عکس امام در ان بود نارنجک می انداختند به زن و کودک و پیر رحم نمی کردند طفل چند ساله را مقابل پدرش سر میبریدند و جنایات وحشیانه ی دیگر انجام میدادند واقعا چگونه چنین جلادان خونخواری را میتوان صرفا زندانی سیاسی نامید و برای ان ها مرثیه سرایی کرد و سیل اشک خانواده های شهدای ترور را نادیده گرفت.ترور شهدای محراب ، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت ایت الله دکتر بهشتی و هفتاد و دو نفر از یاران ایشان ، انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت اقایان رجایی و باهنر و.. تنها قطره ای از جنایات منافقین کور دل در ایران است.تعداد افرادی که منافقین ان ها را به شهادت رسانده اند به 17000 تن میرسد.به همین سبب بود که برخی چهره های شاخص سیاسی مثل حسن روحانی خواستار اجرای اعدام ها در ملاعام مثلا در نماز جمعه شدند.

یکی دیگر از دروغ هایی که این روزها تکرار میشود عدد و رقم های عجیب درباره ی اعدامیان است در حالی که مرحوم هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود میگوید تعداد اعدامی ها کمتر از هزار نفر بوده است.

کسانی که مجریان حکم امام خمینی (ره) بودند فارغ از موضعی که اکنون دارند میتوانند با کاری که در سال 67 انجام دادند افتخار کنند آیت الله موسوی اردبیلی بعنوان رئیس شورای عالی قضائی، موسوی خوئینی ها بعنوان دادستان کل کشور، آیت الله موسوی تبریزی بعنوان دادستان کل انقلاب اسلامی و آقایان مجید انصاری و محسن آرمین بعنوان رؤسای زندان اوین (اشخاص نام برده در جناح اصلاح طلب حضور دارند)در اجراء دستور ولایت فقیه، نسبت به اعدام منافقین (مجاهدین خلق) که تا آن زمان از پذیرش توبه خوداری کرده،نقش داشته اند.حال بگذریم که این روز ها نام برخی افراد سانسور میشود و نام برخی دیگر که ان زمان پستی در حد معاونت داشته اند به جرم اینکه بر خلاف سایر اقایان بر سر همان مواضع انقلابی دهه شصت خود مانده اند برجسته میشود و برچسب افراطی گری و تندرو بودن میخورند

درود خدا بر ارواح طیبه ی شهدای دفاع مقدس و شهدای ترور


میم ....
۰۵ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۱۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر